ایمان چیست؟
کلمهی «ایمان» از ریشهی کلمهی امنیت، امان و امن بودن است. ایمان یعنی اینکه باور داشته باشیم خدا واقعا همان کسی است که خودش میگوید «هستم». دیگر اینکه باور داشته باشیم خدا وفادار است و کاری که قولش را داده، انجام میدهد. یعنی به او اعتماد کامل داشته باشیم. مثل ابراهیم که تنها و تنها به خدا اعتماد کرد.
ابراهیم ایمان داشت که خدا به او و سارا فرزندی میدهد، حتی زمانی که آنها خیلی پیر بودند. ابراهیم ایمان داشت که خدا او و اسحاق را رها نمیکند. او ایمان داشت که خدا وفادار است و برای او همه چیز را آماده خواهد کرد. و دیدیم که چطور در لحظهی آخر خدا قوچی را فرستاد تا به جای اسحاق قربانی شود. به همین دلیل هم از آن به بعد اسم آن کوهی که آن قوچ بر روی آن پیدا شد را «خداوند فراهم خواهد کرد» نامیدند. خدا از طریق این داستان میخواهد به ما بگوید که ما باید همیشه در زندگی و در هر شرایطی به او اعتماد کنیم و به او ایمان داشته باشیم. چون او حتما راهی را آماده میسازد. خدا وفادار است و به قولهایی که به ما داده است عمل میکند. خداوند پدر ماست و عاشقانه همهی ما را دوست دارد. ۱
در واقع خدا از اول هم نمیخواست که اسحاق قربانی شود. چون او اسحاق و ابراهیم و سارا را بسیار دوست داشت. خدا نمیخواست به اسحاق صدمه بزند و ابراهیم و سارا غمگین و دل شکسته شوند. خدا فقط میخواست ابراهیم را آزمایش کند و ببیند آیا او حاضر میشود تنها پسرش را به خدا بدهد؟ خدا میخواست بداند آیا ابراهیم حاضر میشود با ارزشترین چیزی که در دنیا دارد را به خاطر خدا بدهد و خدا را در زندگی اول قرار بدهد؟
کتاب مقدس در عبرانیان فصل ۱۱ آیهی ۱۷ تا ۱۹ میگوید: «زمانی که خدا ابراهیم را آزمایش کرد و از او خواست تا پسرش اسحاق را قربانی کند، او بخاطر ایمانی که به خدا داشت، حاضر شد دستور خدا را اطاعت نماید. با اینکه او دربارهی اسحاق وعدههایی از خدا دریافت کرده بود، اما آماده شد تا او را قربانی کند؛ ۱۸ همان اسحاق را که خدا وعده داده بود از طریق او نسلی برای ابراهیم بوجود بیاورد. ۱۹ زیرا ابراهیم ایمان داشت که حتی اگر اسحاق بمیرد، خدا قادر است او را زنده سازد. در واقع، همینطور نیز شد، زیرا اسحاق از دیدگاه ابراهیم محکوم به مرگ بود، اما عمر دوباره یافت.» اما در ادامهی کتاب مقدس میخوانیم که خداوند چطور فداکارانه، تنها پسر خودش را که عاشقانه دوستش داشت برای گناهان ما قربانی کرد. این به ما نشان میدهد که وفاداری و عشق خدا به ما بیاندازه است. آنقدر بیاندازه که خدا حاضر شد با ارزشترین چیزی که داشت را به خاطر ما بدهد. ۱
حالا سوال این است؛ آیا نباید به این خدایی که چنین فداکاری بزرگی برای ما کرده ایمان و اطمینان داشته باشیم؟ به راستی که ما باید با ایمان زندگی خودمان را به دستان این پدر دلسوز و عاشق و مهربان بسپاریم. ۱
درس هفتم
.راهنمای درس اول برای بزرگترها را اینجا پیدا کنید
ابراهیم و اسحاق ( کتاب آفرینش فصل ۲۲)
.برای خواندن این فصل از کتاب مقدس میتوانید هم به “مجله سبزک” و هم به بخش “جالبترین کتاب دنیا” در همین وبسایت بروید
خدا ابراهیم را آزمایش کرد. او از ابراهیم خواست تا پسر عزیزش را برای خدا قربانی کند. با اینکه این خواستهی سختی بود، اما ابراهیم انتخاب کرد تا از خدا اطاعت کند. در عوض خدا هم یک قوچ فرستاد تا ابراهیم به جای اسحاق آن قوچ را قربانی کند. حتی در شرایطی که بسیار سخت بود، ابراهیم به خدا اعتماد کرد. ۱
گاهی وقتها کارهای خدا برای ما واضح نیست. اما کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که به او اعتماد کنیم. خدا به قدری ما را دوست دارد که اجازه داد تنها پسر خودش یعنی «عیسی مسیح» برروی صلیب قربانی شود تا گناهان ما بخشیده شود.۱
با هم صحبت کنیم!
خدا از ابراهیم خواست چه کاری انجام دهد؟
خدا برای ما چه کاری انجام داده تا عشقش را به نشان دهد؟
!نقطهها را به هم وصل کنید
از شمارهی ۱ به ترتیب شروع کنید و نقطهها را به هم وصل کنید. بعد از اینکه همهی نقطهها را وصل کردید، حیوانی که خدا .فرستاد تا به جای اسحاق قربانی شود را خواهید دید
